باران

باران

شروع دیگر
باران

باران

شروع دیگر

مرز


برای آدمها مرز بگذارید

مرز صمیمیت

مرز رفتار

مرز کلام ....

شما این مرز رذا تعیین کنید

وهمیشه یک قدم عقبتر بیاستید

همیشه.....

تنفر ودوست داشتن

من برای متنفر بودن از کسانیکه از من متنفرند

وقتی ندارم

زیرا من گرفتار دوست داشتن کسانی هستم

که مرا دوست دارند....

آرامش

آرامشی که اکنون دارم

مدیون انتظاریست که دیگر از کسی ندارم .....

بعضی زخمها هست

بعضی زخمها هست

که هرروز صبح باید روشون را باز کنی

نمک بپاشی

تا یادت نره

دیگه سراغ بعضی آدمها نباید رفت .....

دلگیرم

دلگیرم ....

از کسی که مرا غرق خودش کرد

اما؟؟؟؟؟

نجاتم نداد!!!!

بودن یا نبودن

بودن یا نبودن مهم نیست

آنقدر دوستت دارم که به حضورت نیازی نیست

همانند خدا که هست اما نیست .....