باران

باران

شروع دیگر
باران

باران

شروع دیگر

مهر

ما درون نیمکتی جامی شدیم !

ما پر از تصمیم کبری می شدیم !

کاش هرگز زنگ تفریحی نبود !

جمع بودن بود وتفریحی نبود !

کاش می شد باز کودک می شدیم !

لااقل یک روز کودک می شدیم !

مهر بر همه بچه مدرسه ای های قدیمی مبارک .

تو

امشب کم توقع شده ام !

آرزویم کوچک است وکم حرف 

هیچ نمیخواهم جز تو .......

چرتکه

می گویند  یک روزی هست 

که چرتکه دست میگیرندو حساب وکتاب می کنند

وآن روز تو باید تاوان آنچه با من کرده ای را بدهی !

فقط نمی دانم !

تاوان دادن آن موقع تو ، به چه دردمن میخورد.....


ای رفیق

ای رفیق 

دل شما کاروانسرا نیست ..

نگذارید دیگران وسط دل شما خستگی رابطه قبلیشان را در کنند....

یادت هست

آنقدر زیبا عاشق شده ای که آدم لذت میبره از این همه خیانت....

روزی هم اینگونه عاشق من بود ....

یادت هست؟

کاش میفهمیدی


کاش میفهمیدی آنکه برای بدست آوردن محبتت 

حاضر است تنش را به تو بسپارد

 فاحشه نیست ...

وآنکه برای به دنبال خود کشاندنت تنش را از تو میدوزدد 

باکره نیست......