باران

باران

شروع دیگر
باران

باران

شروع دیگر

از یه جایی به بعد

 

از یه جایی به بعد . . . دیگه دوس نداری هیچکس رو به خلوت خودت راه بدی حتی اگه تنهایی کلافه ات کرده باشه

از یه جایی به بعد . . . وقتی کسی بهت می گه دوست دارم لبخند میزنی و ازش فاصله میگیری

از یه جایی به بعد . . . هر روز دلت برای یه آغوش امن تنگ میشه اما دیگه به هیچ آغوشی فکر نمی کنی

از یه جایی به بعد . . . حرفی واسه گفتن نداری ساکت بودن رو به خیلی از حرفا ترجیح میدی و می ری تو لاک خودت

از یه جایی به بعد . . . از اینکه دوسِت داشته باشن می ترسی جای دوست داشته شدن ها، توی تن و فکر و قلبت می سوزه

از یه جایی به بعد . . . فقط یه حس داری حس بی تفاوتی نه از دوست داشتن ها خوشحال میشی و نه از دوست نداشتن ها ناراحت. . .

نظرات 1 + ارسال نظر

سلام خوبین ؟ عیدتون مبارک وبلاگ بسیار زیبایی دارین به منم سر بزنین ممنونم

سلام ممنون از حضور شما در وبلاگم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد