باران

باران

شروع دیگر
باران

باران

شروع دیگر

مجلس ختم

من به اندازه یک مجلس ختم ، دوستانی دارم!
چه رفیقان عزیزی که بدین راه دراز

بر شکوه سفر آخرتم، افزودند
اشک در چشم، کبابی خوردند
قبل نوشیدن چای،
همه از خوبی من میگفتند
ذکر اوصاف مرا،
که خودم هیچ نمی دانستم
نگران بودم من،
که برادر به غذا میل نداشت
دست بر سینه دم در استاد و غذا هیچ نخورد
راستی هم که برادر خوب است
گر چه دیر است، ولی فهمیدم
که عزیز است برادر، اگر از دست رود
و سفرباید کرد،
تا بدانی که تو را میخواهند
دست تان درد نکند،
ختم خوبی که به جا آوردید
اجرتان پیش خدا
عکس اعلامیه هم عالی بود،
کجی روبان هم،
ایده نابی بود
متن خوبی که حکایت می کرد
که من خوب عزیز
ناگهانی رفتم
و چه ناکام و نجیب
دعوت از اهل دلان،
که بیایند بدان مجلس سوگ
روح من شاد کنند و تسلی دل اهل حرم
ذکر چند نام در آن برگه پر سوز و گداز
که بدانند همه،
ما چه فامیل عظیمی داریم
رخصتی داد حبیب،
که بیایم آنجا
آمدم مجلس ترحیم خودم،
همه را میدیدم
همه آنهایی،
که در ایام حیات،
نمی دیدمشان
همه آنهایی که نمی دانستم،
عشق من در دلشان ناپیداست
واعظ از من می گفت،
حس کمیابی بود
از نجابت هایم،
و از همه خوبیهام
و به خانم ها گفت:

اندکی آهسته
تا که مجلس بشود سنگین تر
سینه اش صاف نمود
و به آواز بخواند:
” مرغ باغ ملکوتم نی ام از عالم خاک چند روزی قفسی ساخته اند از بدنم”
راستی این همه اقوام و رفیق
من خجل از همه شان
من که یک عمر گمان میکردم تنهایم و نمی دانستم

وقتی باختم

وقتی باختم  " مسیر " را یافتم !  

در بزرگراه زندگی ، همواره " راهت " راحت نخواهد بود .  

هر " چاله ای "  " چاره ای " به من آموخت .  

دوباره فکر کن فرصت ها " دوبار " نمیشوند .  

برای جلوگیری از " پس رفت " پس ، باید " رفت "

دروغ

شاید میان این همه  نامردی باید شیطان را بستایم که  

دروغ نگفت جهنم را به جان خرید  

اما تظاهر به دوست داشتن آدم نکرد......

روز زن مبارک

زن بودن کار مشکلیه مجبوری مانند یک بانو رفتار کنی همانند یک مرد کار کنی شبیه یک دختر جوان بنظر برسی ومثل یک خانم مسن فکر کنی !!! ای بزرگ هنرمند زمان خسته نباشی روزت مبارک  

تو جامعه ما خیلی تفاوت بین زن ومرد، شهادت دوتا زن مساوی شهادت یک مرد  زن 2/1 مرد ارث میره ولی تا حرف از خرج خونه که میرسه مرد وزن مساوی میشن مرد وزن باید کمک کنن تا باهم زندگی رو بچرخونن  زن باید قناعت کنه ای بابا یکی نیست بگه چطور تو اون قوانینی که وضع شد کسی اعتراضی به حقوق زنان نکرد ولی تا حرف از مخارج زندگی شد زن شد شریک راه . بیچاره زنانی که تو خانه دار هستن خونه تمیز میکنن غذا درست میکنن به درسهای بچه ها میرسن به قول مردها وظیفه شونه بیکارن تو خونه ، بچه اگه نمره بد بیاره مقصر مامانشه اگه بی تربیت بشه مقصر مامانشه اگه مثلا تو کلاس زبان نفر اول بشه باباش فرستاددش کلاس آخه یکی نمیگه کی باهاش درسهارو تمرین کرده که نفر اول شده خلاصه زنان عزیز خسته نباشید